ماوی
کاش رهایی آسان بود
تا خلاصه شد در تو
ای رویای من
سینهام چون دشت خشک کویر
خشکیده لبانم در آرزوی گفتن
نمناک و شرجیست
مهلتی نمانده تا آخرین نفس...
میخواهم از ارتفاع دل کمی بالاتر روم
هر چند طنابم پوسیده و کوتاه
باید نفسی تازه کرد...
+ نوشته شده در ساعت 20 توسط کایا
|
شب از هجوم خیالت